پيام
+
*مردان خدا چوب گمنامي خورده اند
.
.
.
گوشه هايي از زندگي مرحوم حاج مرشد چلويي*

*خون شهدا*
92/8/12
منتظر دلبر
*مرشد ساده بي آلايش زندگي ميکرد و اگر کسي او را نميشناخت متوجه نميشد که او از نوادر روزگار است
چهره ايشان آن قدر نوراني بود که از دور مي درخشيد و نظر انسان را به خود جلب ميکرد.صورتي خنده رو،ابرواني پيوسته وچشماني زيبا داشت.و هميشه عرق چيني سياه رنگ بسيار نرمي بر سر ميگذاشت.*
منتظر دلبر
*مرشد عنايت ويزه اي به ائمه اطهار(عليهم السلام) داشتند و ميگفتند: آنقدر براي خدا و ائمه اطهار گريه ميکنم تا آثاري از وجود من باقي نماند.آري! چشم مومنان چشم خداست ،گوش شان گوش خدا، دستشان دست خدا و همه وجودشان وجود خدا ميشود*
منتظر دلبر
*مرشد به مريدان خاص خود مي گفت: بياييد از دو عالم بگذريد تا از آفرينش با خبر شويد.
نقل است که حاج مرشد،خدمت حضرت بقية الله (عج) شرفياب شده اند و گاهي مأموريت هايي نيز از طرف آن حضرت به او محول ميشده است. *