شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ *آقا سيد علي مير هادي مداح معروف مسجد امين الدوله تعريف مي کرد : شبي مجلس عزاي حسيني به پا بود ، همه مشغول عزاداري بودند . دوتا جوان هم نشسته بودند گوشه اي و باهم مي گفتند و مي خنديدند . همه از دست اونها ناراحت بودند ولي چون مجلس متعلق به آقا ابا عبدالله ع بود چيزي به اونها نمي گفتند . دست آخر يکي از اونها به دوستش گفت پاشيم بريم معلومه که اينجا شام نمي دن . فرداي اون شب همه ديدند بازهم اون دوتا*
*جوون اومدند . ناراحت شدند و پيش خودشون فکر کردند الان دوباره خنده و مسخره بازي رو شروع مي کنند . ولي اين بار تا روضه خوان شروع کرد هر دوي اينها بلند بلند زدند زير گريه ... همه تعجب کردند و اصرار به اين دو کردند که چه شد ديشب مي خنديديد و مجلس رو تمسخر مي کرديد و امشب اينطور ؟؟؟ اين دو اول از جواب سر باز زدند ولي بعد از اصرار زياد يکيشون گفت : ديشب که از مجلس بيرون مي رفتيم ديدم کمي *
*استکان نعلبکي هيات سر راه گذاشته شده به دوستم گفتم بيا اينها رو برداريم مال هيات امام حسينه نشکنه استکانها رو گذاشتيم اون طرفتر سر راه نباشه شب هر دوي ما يک خواب رو ديديم امام حسين عليه السلام و آقا ابالفضل عباس عليه السلام امدند امام حسين مي گفتند و حضرت عباس ع مي نوشتند امام فرمودند بنويس اين سياهي زد اين روضه خوند و اين ... ويکي يکي کارهاي اعضاي هيات رو گفتند . بعد فرمودند نام اين دو جوان*
*بعد فرمودند نام اين دو جوان رو هم بنويس . حضرت عباس ع عرض کردند :آقا جان اين دوتا کاري نکردند اومدند هيات خنده هاشونو کردند و رفتند حضرت فرمودند : اينها استکان نعلبکي هيات منو جمع کردند*
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top